• خطبه ها
  • نيايش
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

نيايش

« 679»

(206) (و من دعاء كان يدعو به ((عليه ‏السلام)  كثيرا) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِي وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي وَ لَا مُنْكِراً لِرَبِّي وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي وَ لَا مُلْتَبِساً عَقْلِي وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوكاً ظَالِماً لِنَفْسِي لَكَ الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ لَا حُجَّةَ لِي وَ لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَنِي وَ لَا أَتَّقِيَ إِلَّا مَا وَقَيْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِي غِنَاكَ أَوْ أَضِلَّ فِي هُدَاكَ أَوْ أُضَامَ فِي سُلْطَانِكَ أَوْ أُضْطَهَدَ وَ الْأَمْرُ لَكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِكَ أَوْ نُفْتَتَنَ عَنْ‏  

« 680»

دِينِكَ أَوْ تَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الْهُدَى الَّذِي جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ.


ص680

 از دعاهاى آن حضرت عليه السّلام است (در سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند سبحان) كه بسيار آنرا مى‏ خوانده: 1 سپاس خدائى را سزا است كه شبم را صبح نموده در حاليكه نمرده ‏ام، و نه بيمارم، و نه اندامم بد حال است، و نه گرفتار بدترين كردار خويشم، و نه بى‏فرزند مانده‏ام، و نه از دينم برگشته‏ام، و نه منكر پروردگارم، و نه از ايمانم نگرانم، و نه ديوانه‏ام، و نه بعذاب امّتهاى پيش از خود گرفتارم. 2 صبح كرده‏ام در حالى كه بنده‏اى هستم بى اختيار و ستمكار بر نفس خويش (از جهت تقصير در طاعت) خداوندا براى تو است حقّ اعتراض بر من و مرا عذر و بهانه‏اى نيست، و توانائى بدست آوردن سودى ندارم مگر آنچه تو بمن ببخشى، و از بدى نمى‏ توانم بپرهيزم مگر آنرا كه تو مرا نگاه‏دارى. 3 بار خدايا پناه مى‏ برم بتو از اينكه در بى نيازيت تهى دست و پريشان بوده يا در هدايت و رستگاريت گمراه باشم يا در سلطنت و توانگريت ستمديده يا مغلوب و خوار شوم و حال آنكه اختيار بدست تو است (هر چه بخواهى همان ميشود). 4 بار خدايا جان مرا نخستين چيز گرامى‏  قرار ده كه از اعضاى گرامى‏  من (مانند چشم و گوش و دست و پا و سائر اعضاء) مى‏ گيرى، و اوّلين امانتى كه از نعمتهاى امانت گذاشته خود نزد من بر مى‏ گردانى (چون هر يك از اعضاء شخص كه پيش از مرگ تباه شود در بلاء و رنج مى‏ ماند، پس لطف خدا بر بنده آنست كه پيش از گرفتن اعضاء جان را بستاند كه آدمى‏  نيم مرده و نيم زنده نماند). 5 بار خدايا پناه مى‏ بريم بتو از اينكه از گفتارت بيرون رويم (به دستورت رفتار ننمائيم) يا از دين تو در فتنه و گمراهى افتيم، يا خواهشهاى ما بما دست يابد پيش از هدايت و رستگارى كه از جانب تو آمده است.